نگاهى به مقوله رنگ در قرآن

پدیدآورسیدمحمدجواد صداقت کشفی

نشریهپژوهش‌های قرآنی

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیعوامل ظلمت

share 2235 بازدید
نگاهى به مقوله رنگ در قرآن

سيد محمد جواد صداقت كشفي

چکیده: این نوشتار به اهمیت رنگ از نگاه قرآن می پردازد. نویسنده پس از مقدمه ای راجع به اهمیت رنگ در زندگی، چگونگی نگاه قرآن به انواع رنگ را بررسی کرده و در این راستا نخست از یاد کرد کلی رنگ در تعبیرهای «لون» و «صبغه» سخن می گوند و به راز و رمز مفهومی این دو اشاره می کند، آنگاه به انواع رنگها پرداخته از رنگ سیاه، سفید، زرد، سرخ، سبز به تفصیل بحث می کند.

كليد واژه‏ها: قرآن، رنگ، سیاه، سفید، سرخ، زرد، سبز.

رنگ و زندگى

از مقوله‏هاى با اهميّت جوامع بشرى كه تأثير آن بر بسيارى پوشيده مانده، مقوله رنگ است. شايد بسيارى از افراد با شنيدن چنين جمله‏اى آن را مورد تمسخر يا بى اعتنايى قرار دهند، اما وقتى ظرافت‏هاى درباره رنگ، آشكار مى‏گردد، بينش مخاطب نيز تغيير خواهد يافت. بى ترديد رنگ‏ها در زندگى انسان و همچنين جامعه، نقش پيش برنده اهداف و متوقف كننده برخى فعاليت‏ها را دارند. اين مسئله به دوران كنونى محدود نمى‏شود، زيرا تا آنجا كه تاريخ از بشر سخن مى‏گويد، رنگ، همواره جزو معيارهاى او بوده است؛ البته براى بشر اوليه دو رنگ آشناى كارساز، آبى متمايل به تيره آسمان در هنگام شب، و زرد روشن و متمايل به سفيد نور آفتاب بود. او تاريكى و روشنى را ملاك فعاليت‏هاى خود مى‏دانست؛ از اين رو رنگ خورشيد و نور آن حكايت از تلاش داشت و رنگ شب، رنگ استراحت و توقف كار بود.1
اما امروزه شرايط كار و زندگى و در نتيجه ديدگاه انسان نسبت به رنگ تغيير كرده است. براى درك تأثير رنگ در محيطهاى اشتغال فعلى، كافى است دو كارخانه يا اداره، با رنگ‏هاى مختلف، مورد مقايسه قرار گيرند. آزمايش‏هاى روان‏شناسى و حتّى تجربيات شخصى، نشان مى‏دهند كه كاركرد افراد در شرايط مختلف رنگى در اين مكان‏ها، متفاوت است. اصولاً دنيايى كه در آن زندگى مى‏كنيم به گونه‏اى رنگ بندى شده است كه حضور در آن را براى ما تحمل‏پذير مى‏كند. اگر لحظه‏اى چشمانمان را ببنديم و با خود فكر كنيم كه تمام آسمان قرمز است، به راستى تحمل چنين آسمانى براى مدتى طولانى تا چه اندازه امكان خواهد داشت؟
يا بر عكس اگر تصور كنيم كه تمام خاكهاى روى زمين و كوه‏ها آبى هستند، چه احساسى به ما دست خواهد داد؟ گرچه عادت انسان در تحمل پذيرى او نقش دارد، اما خصلت‏هاى وجودى از يك سو، و ويژگى‏هاى مختلف رنگ‏ها، از سوى ديگر، يك تعادل رنگى و در نتيجه يك تعادل روانى را مى‏طلبد. امروزه، نه تنها طبيعت رنگى در اطراف ما خود نمايى مى‏نمايد، بلكه مصنوعات بشرى، شايد حتّى در بعضى از موارد، بيش از رنگ‏هاى طبيعت، در قالب اجناس پر نقش و نگار، رنگ را به ما عرضه مى‏كنند.
در طول زندگى، وسايل نقليه‏اى كه هر روز با آنها مسافتى را طى مى‏كنيم، ديوارخانه‏اى كه در آن زندگى مى‏نماييم، لباس‏هايى كه مى‏پوشيم، غذايى كه مى‏خوريم، ابزارى كه با آنها كار مى‏كنيم، همه، داراى رنگ‏هايى ويژه هستند؛ بعضى از اين رنگ‏ها با خصوصيات روانى ما سازگار، و بعضى در تضادند، گاهى نيز تأثيرات، به سمت خنثى بودن گرايش دارند.
به هر حال، رنگ، براى انسان مقوله‏اى كاملاً مأنوس و آشناست. البته بسيارى از افراد به آن فكر نمى‏كنند ولى مى‏توان ادعا كرد كه در بيشتر مواقع زندگى، به رنگ و تأثيرات آن وابسته‏اند. بشر، از اولين ماه‏هاى زندگى خود، رنگ را مى‏شناسد و نسبت به آن واكنش نشان مى‏دهد، هر چند نمى‏تواند به طور دقيق، آنها را تشخيص دهد و به همين دليل، ممكن است رنگ‏ها را به جاى هم نام ببرد. انسان، در سنين پايين، حتى گاهى رنگ را بر شكل مقدم مى‏دارد. اين گونه احساسات، تا زمان بزرگسالى ادامه مى‏يابند، و از آن به بعد، پيروى از خانواده و جامعه آغاز مى‏شود.
بدين ترتيب مى‏توان ادعا كرد كه با توجه به حضور همه جانبه رنگ در زندگى، دانش‏هاى بيشمارى متصدى پرداختن به اين مقوله شده‏اند كه در بين آنها شيمى، فيزيك، طب، هنر و... به چشم مى‏خورند. اهميت رنگ در بين انسان‏ها نه تنها در احساسات فردى بلكه در مناسبات اجتماعى و ابراز هويت حقوقى نيز وجود دارد. در اين مورد مى‏توان به فلسفه رنگ بنديهاى گوناگون پرچم‏ها در كشورهاى مختلف از جمله كشور جمهورى اسلامى ايران اشاره نمود.2
اكنون اين سؤال مطرح مى‏شود كه با توجه به حضور گسترده رنگ در زندگى آيا ممكن است چنين مسئله مهمى مورد عنايت قرآن كريم واقع نشده باشد؟ كتاب جامعى كه سر لوحه‏اى بى نظير است و معارف غنى آن در سرتاسر زندگى انسان جريان دارد؟! مرورى بر فهرست آيات شريفه مرتبط با رنگ به سؤال مذكور پاسخ خواهد داد.

رنگ در قرآن

قرآن كريم در بسيارى از آيات خود با عنوان كلى رنگ، و يا به تفكيك، رنگ‏هاى مختلف را ذكر مى‏نمايد. بى ترديد تمامى موارد استفاده از اين واژه‏ها با دليل و حكمت خاصى است كه برخى از آنها در تفاسير بيان شده‏اند و بعضى ديگر پوشيده مانده‏اند. در اين بخش ما تنها فهرستى از آيات بكار برنده رنگ را ارائه مى‏نمائيم و آن‏گاه در بخش‏هاى بعد به بررسى جزئى مقوله رنگ خواهيم پرداخت. آيات مذكور در بر گيرنده رنگ را مى‏توان دو دسته كلى دانست: يك دسته آنهايى كه از واژه «لون» يا «صبغة» استفاده كرده‏اند. يعنى بحث كلى رنگ. و دسته ديگر آنها كه رنگ‏هاى مختلف را در خود جاى داده‏اند. در اين جا فهرستى كه از آيات مورد بحث ارائه مى‏شود به ترتيب قرارگيرى رنگ‏ها در سوره‏هاى مباركه است. البته در ابتدا آيات مربوط به لون و صبغة بيان مى‏شوند و سپس به رنگ‏هاى بيان شده در قرآن مى‏پردازيم.

لون و صبغه در آيات

واژه «لون»، و جمع آن «الوان»، 9 بار تكرار در هفت آيه از قرآن مجيد آمده است. از اين تعداد، 7 مورد به صورت جمع، يعنى «الوان»، و دو مورد مربوط به »لون» است؛ و اما كلمه «صبغة» دو مرتبه و تنها در يك آيه وجود دارد. آيات مربوط به «لون» و «صبغة» به ترتيب قرارگيرى در سوره هاى قرآن كريم چنين مى‏باشند:
1 - سوره مباركه بقره آيه 69
«قالوا ادع لنا ربّك يبيّن لنا مالونها قال إنّه يقولُ إنّها بقرة صفراءُ فاقعٌ لونها تسرُّ النّاظرينَ»
2 - سوره مباركه بقره آيه 138
«صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة و نحن له عابدون»
3 - سوره مباركه روم آيه 22
«و من آياته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتكم و ألوانكم إنّ فى ذلك لآيات للعالِمين»
4 - سوره مباركه نحل آيه 13
«و ما ذرألكم فى الأرض مختلفاً الوانه إنّ فى ذلك لآية لقومٍ يذّكّرون»
5 - سوره مباركه نحل آيه 69
«ثمَّ كلى من كلّ الثّمرات فاسلكى سُبُل ربّك ذللاًيخرج من بطونها شرابٌ مختلفٌ ألوانه فيه شفاء للنّاس إنّ فى ذلك لآية لقوم يتفكّرون»
6 - سوره مباركه فاطر آيه 27
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانهاو من الجبال جددٌ بيضٌ و حمرٌ مختلفٌ الوانهاو غرابيبُ سودٌ»
7 - سوره مباركه فاطر آيه 28
«و من الناس و الدّوابٌ و الانعام مختلف ألوانه كذلك إنّما يخشى اللَّه من عباده العلماء إنّ اللَّه عزيز غفورٌ»
8 - سوره مباركه زمر آيه 21
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السماء ماءً فسلكه ينابيع فى الأرض ثمّ يخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ يهيجُ فتريه مصفرّاً ثمّ يجعله حطاماً إنّ فى ذلك لذكرى لاولى الألباب»

رنگ زرد در آيات

رنگ زرد با واژه‏هاى صفر، صفراء و مصفرّاً، 5 بار در آيات قرآن كريم معرفى شده است. اين آيات عبارتند از:
1 - سوره مباركه بقره آيه 69
«قالوا ادع لنا ربّك يبيّن لنا ما لونها قال إنّه يقول إنّها بقرة صفراء فاقع لونها تسرّ الناظرين»
2 - سوره مباركه روم آيه 51
«و لئن أرسلنا ريحاً فرأوه مصفرّاً لظلّوا من بعده يكفرون»
3 - سوره مباركه زمر آيه 21
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماءً فسلكه ينابيع فى الأرض ثمَّ يخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ يهيجُ فتريه مصفرّاً ثمّ يجعله حطاماً إنّ فى ذلك لذكرى لأولى الألباب»
4 - سوره مباركه حديد آيه 20
«إعلموا انّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فى الأموال و الأولاد كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ثمّ يهيج فتريه مصفرّاً ثمّ يكون حطاماً و فى الآخرة عذاب شديد و مغفرة من اللَّه و رضوان و ما الحيوة الدنيا الا متاع الغرور»
5 - سوره مباركه مرسلات آيه 33
«كانّه جمالت صفرٌ»

رنگ‏هاى سفيد و سياه در آيات

رنگ سفيد در 12 آيه قرآن كريم آمده است. كلمات قرآنى مربوط به اين رنگ، ابيضّت، تبيضّ، ابيض، بيضاء و بيض مى‏باشند. اولين كلمه مربوط به اين رنگ، ابيض است كه در سوره مباركه بقره قرار دارد. اما رنگ سياه 7 بار و در 6 آيه قرآن كريم وجود دارد. در اين بين 3 مرتبه به صورت مشترك با رنگ سفيد و 3 مرتبه به طور مستقل، مورد استفاده قرار گرفته است. واژه سياه در قرآن، شامل كلمات اسود، اسودّت، مسودّاً، مسودّة و سود مى‏باشد. در اين بخش، ما سفيد و سياه را تفكيك نمى‏كنيم بلكه برخى آيات را به ترتيب سوره‏هاى مباركه، به طور متوالى، ذكر مى‏نماييم. با اين حساب، آيات به كار برنده رنگ‏هاى سفيد و سياه عبارتند از:
1 - سوره مباركه بقره آيه 187
«أحلّ لكم ليلة الصيام الرّفث إلى نسائكم هنّ لباس لكم و أنتم لباس لهنّ علم اللَّه أنّكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم فالآن باشروهنّ و ابتغوا ما كتب اللَّه لكم و كلوا و اشربوا حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثمّ أتمّوا الصيام إلى الليل و لا تباشروهنّ و أنتم عاكفون فى المساجد تلك حدود اللَّه فلا تقربوها كذلك يبيّن اللَّه آياته للنّاس لعلّهم يتّقون».
2 - سوره مباركه آل عمران آيه106
«يوم تبيّضُ وجوهٌ و تسودّ وجوهٌ فأمّا الذين اسودّت وجوههم أكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون».
3 - سوره مباركه آل عمران آيه 107
«و امّا الذين ابيضّت وجوههم ففى رحمة اللَّه هم فيها خالدون».
4 - سوره مباركه اعراف آيه 108
«و نزع يده فإذا هى بيضاء للناظرين».
5 - سوره مباركه يوسف آيه 84
«و تولّى عنهم و قال يا أسفى على يوسف و ابيضّت عيناه من الحزن فهو كظيم».
6 - سوره مباركه نحل آيه 58
«و إذا بشّر أحدهم بالانثى ظلّ وجهه مسودّاً و هو كظيم».
7 - سوره مباركه طه آيه 22
«و اضمم يدك إلى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية أخرى».
8 - سوره بماركه شعراء آيه 33
«و نزع يده فإذا هى بيضاء للنّاظرين».
9 - سوره مباركه نمل آيه 12
«و أدخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء فى تسع آيات إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قوماً فاسقين».
10 - سوره مباركه قصص آيه 32
«اسلك يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء و اضمم اليك جناحك من الرّهب فذانك برهانان من ربّك الى فرعون و ملإه إنّهم كانوا قوماً فاسقين».
11 - سوره مباركه فاطر آيه 27
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفاً ألوانها و من الجبال جددٌ بيضٌ و حمرٌ مختلفٌ ألوانها و غرابيبُ سودٌ».
12 - سوره مباركه صافات آيه 46
«بيضاء لذة للشّاربين».
13 - سوره مباركه صافات آيه 49
«كأنّهنّ بيضٌ مكنون».
14 - سوره مباركه زمر آيه 60
«و يوم القيامة ترى الذين كذبوا على اللَّه وجوههم مسودّة أليس فى جهنّم مثوى للمتكبّرين».
15 - سوره مباركه زخرف آيه 17
و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرّحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودّاً و هو كظيم.

رنگ سبز در آيات

در قرآن كريم كلمات خضر خضراً أخضر و مخضرّة به معنى سبز آمده‏اند. البته دو كلمه ديگر نيز وجود دارد كه از آنها نيز به سبزى تعبير مى‏شود. يكى كلمه مدهامّتان در سوره مباركه الرّحمن، و ديگرى كلمه أحوى در سوره أعلى. به اين ترتيب، مجموعه دفعات كاربرد رنگ سبز در قرآن كريم، 10 مورد است. آيات شامل رنگ سبز، به ترتيب چنين مى‏باشند:
1 - سوره مباركه انعام آيه 99
«و هو الّذى أنزل من السّماء ماءً فأخرجنا به نبات كلّ شى‏ء فأخرجنا منه خضراً نخرج منه حبّاً متراكباً و من النّخل من طلعها قنوانٌ دانية و جنّات من أعناب و الزّيتون و الرّمّان مشتبهاً و غير متشابه انظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه إنّ فى ذلكم لآيات لقوم يؤمنون».
2 - سوره مباركه يوسف آيه 43
«و قال الملك انّى أرى سبع بقراتٍ سمانٍ يأكلهنّ سبع عجافٌ و سبع سنبلاتٍ خضر و أخر يابساتٍ يا أيّها الملأ أفتونى فى رؤياى إن كنتم للرّؤيا تعبرون».
3 - سوره مباركه يوسف آيه 46
«يوسف أيّها الصّدّيق أفتنا فى سبع بقرات سمان يأكلهنّ سبع عجافٌ و سبع سنبلات خضر و أخر يابسات لعلّى أرجع إلى النّاس لعلّهم يعلمون».
4 - سوره مباركه يس آيه 80
«الّذى جعل لكم من الشّجر الاخضر ناراً فإذا أنتم منه توقدون».
5 - سوره مباركه كهف آيه 31
«اولئك لهم جنّات عدنٍ من تحتهم الانهار يحلّون فيها من أساور من ذهب و يلبسون ثياباً خضراً من سندسٍ و إستبرق متّكئين فيها على الأرائك نعم الثواب و حسنت مرتفقاً».
6 - سوره مباركه حج آيه 63
«ألم تر أن اللَّه أنزل من السّماء ماءً فتصبح الأرض مخضرّة إنّ اللَّه لطيف خبيرٌ».
7 - سوره مباركه الرحمن آيه 76
«متّكئين على رفرفٍ خضرٍ و عبقرىٍّ حسان».
8 - سوره مباركه انسان آيه 21
«عاليهم ثياب سندس خضر و استبرق و حلّوا أساور من فضّة و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً».

رنگ قرمز در آيات

قرمز با واژه «حمر» در قرآن كريم، تنها يكبار و آن هم در آيه 27 سوره مباركه فاطر با همراهى رنگ‏هاى ديگر آمده است. اين آيه در فهرست مربوط به لون و رنگ‏هاى سفيد و سياه ذكر شد.

شرح لون در آيات

چنان كه در كتاب لغت آمده، لون كلمه‏اى معروف است و بر سفيد و سياه و آنچه از اين دو تركيب مى‏شود اطلاق مى‏گردد.3 لسان العرب، لون را هيئتى مانند سياهى و قرمزى و نيز آنچه عامل تمايز و جدايى دو چيز است، بيان مى‏كند،4 البته از نظر علمى اين تعريف‏ها واقعاً كامل نيست و دليل اين مدعا در بررسى‏هاى انجام شده علمى آشكار است. براساس علوم بشرى، رنگ وابسته به نور است و بر اساس ظرفيت بينايى انسان ديده مى‏شود. از آنجا كه نور به صورت امواج مى‏باشد، نوع رنگ نيز با ميزان طول موج نور تغيير خواهد كرد و بدين ترتيب در محدوده مشخصى از امواج وسيع نورانى، رنگ‏ها بسته به ميزان طول موج در مقابل ديدگان انسان ظاهر خواهند شد. متوسط اين ميزان در كتب فيزيكى بين 400 تا 700 نانومتر است (هر نانومتر يك ميليونيم ميليمتر است) بديهى است كه در اين محدوده رنگ‏هايى مختلف به صورت مستقل يا تركيبى ديده مى‏شوند.5 البته جزئيات اين بحث مفصل است و ما قصد پرداختن به آنها را نداريم و اين ميزان نيز براى روشن نمودن پيچيدگى‏هاى ماهيت رنگ بيان شد. به هر حال آياتى را كه در اين رابطه مورد بررسى قرار مى‏دهيم، عبارتند از:
1 - سوره مباركه نحل آيه 13
«و ما ذرألكم فى الارض مختلفاً ألوانه إنّ فى ذلك لاية لقوم يذّكّرون».
«(علاوه بر اين) مخلوقاتى را كه در زمين آفريده نيز مسخّر (فرمان شما) ساخت، مخلوقاتى با رنگ‏هاى مختلف؛ در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكر مى‏شوند.»
در آيات قبل اين سوره مباركه، نعمت‏هايى مختلف به عنوان نشانه براى متفكران و عاقلان ذكر مى‏شود ولى درباره ألوان، قوم متذّكر، مطرح‏ند. در تفسير نمونه آمده است كه دليل ذكر گروه‏هاى مختلف درباره هر كدام از نعمت‏ها مرتبط با آن نعمت خاص است، مثلاً درباره زراعت و زيتون و نخل و انگور و به طور كلى ميوه‏ها بايد بيشتر انديشه كرد ولى درباره رنگ‏هاى نعمت‏هاى موجود آنقدر مسئله روشن است كه تنها تذكر و يادآورى كافى است.6 هر چند اين بيان تفسيرى در يك نگاه عام، بسيار معقول است اما با توجه به مسايل بيان شده به نظر مى‏رسد توجه به الوان در آيه شريفه به تأمل و موشكافى نياز دارد.
و اما تفسير الميزان، مورد ديگرى را درباره اين آيه مطرح مى‏كند كه بيانش خالى از لطف نيست. در اين تفسير آمده است:
«اختلاف الوان آنچه كه در زمين خلق كرده از گياهان و درختها و ميوه‏ها، امرى است كه با آن مى‏توان بر وحدانيت و يكتايى خدا، در ربوبيت استدلال كرد، چون امر واحدى است لذا فرمود: لآية و نفرمود: لآيات».7
مسئله قابل ذكر ديگر اينكه ممكن است منظور از الوان، انواع نعمتها باشد.8 در لسان العرب نيز يكى از معانى لون، نوع ذكر شده است.9
2 - سوره مباركه نحل آيه 69
«ثمّ كلى من كلّ الثّمرات فاسلكى سبل ربّك ذللاً يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للنّاس إنّ فى ذلك لآية لقوم يتفكّرون».
سپس از تمام ثمرات تناول كن، و راه‏هايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده به راحتى بپيما؛ از درون شكم آنها نوشيدنى خاص، به رنگ‏هاى مختلف كه در آن شفاى مردم است بيرون مى‏آيد. در اين، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه اهل فكرند.
در اين آيه سخن از وحى به زنبور عسل است كه چه مسيرى را طى مى‏كند و سپس ماده‏اى رنگارنگ توليد مى‏نمايد كه براى مردم شفاء است. «رنگ‏هاى مختلف عسل از رنگ‏هاى مختلف گلها ناشى مى‏شود. رنگ گلها را چند ماده قندى درست مى‏كند و چون اين دو مسئله يعنى رنگ عسل با رنگ گلها بستگى مستقيم دارد پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندى خاصى دارد و نتيجه فعل و انفعالات آنهاست. فاصله‏اى كه بين شراب و خاصيت شفاء دهندگى آن است يعنى «مختلف الوانه» از نكات زيباى قرآن است كه كتابهاى گياه‏شناسى نيز خواص درمانى گياهان را مربوط به عناصر قندى موجود در آنها مى‏داند».10
از طرفى تنوع رنگ‏ها براى سليقه‏هاى مختلف نيز رضايت بخش است. «امروزه ثابت شده است كه رنگ غذا در تحريك اشتهاى انسان بسيار مؤثر است. قديمى‏ها نيز گويا اين مسئله روانى را شناخته بودند كه غذاهاى خود را با زعفران و زردچوبه و رنگ‏هاى ديگر رنگين مى‏ساختند تا از طريق بصرى نيز ميهمانان‏شان را به خوردن غذا تشويق نمايند.»11
3 - سور مباركه روم آيه 22
«و من آياته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتكم و الوانكم إنّ فى ذلك لآيات للعالمين».
و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبان‏ها و رنگ‏هاى شماست. در اين، نشانه‏هايى است براى عالمان رنگ‏شناسى يكى از راه‏هاى خداشناسى است. وقتى انسان به اختلاف رنگ‏ها نگاه مى‏كند، قدرت خداوند را بيشتر مى‏فهمد. انسان‏ها به اندازه‏اى زيادند كه اگر عامل تمايزى وجود نداشت، براى ارتباط با يكديگر مشكلى جدى به وجود مى‏آمد، ولى حكمت خداوندى بر اين تعلق گرفته است كه تفاوت زبان و رنگ، شناخت را آسان كند و البته در اين شناخت، راهى براى معرفت كردگار نيز وجود دارد. چنين حكمتى از الطاف خداوندى است كه شامل حال بندگان شده است و گرنه تعداد زياد انسان‏ها كه جاى خود دارد، ممكن بود براى دو انسان كاملاً شبيه به يكديگر و يا افراد مرتبط با آنها مشكلاتى بروز كند، چنان كه درباره افراد دو قلوى يكسان چنين مواردى اتفاق مى‏افتد. «فخر رازى ذيل آيه مورد بحث مى‏نويسد:
«شناسايى انسان نسبت به انسان يا بايد از طريق چشم حاصل شود يا به وسيله گوش، خداوند براى تشخيص چشم، رنگ‏ها و صورت‏ها و شكل‏ها را مختلف آفريده و براى تشخيص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ‏هاى صدا را ايجاد كرده است، به طورى كه در تمام جهان نمى‏توان دو انسان را پيدا كرد كه از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات، يكسان باشند»12
بعضى از مفسّران معتقدند كه منظور از اختلاف رنگ‏ها، اختلاف نژادهاست و هر نژادى رنگى دارد. آگاهى بر اسرار اين تنوع و گوناگونى، از عهده عالمان و انديشمندان بر مى‏آيد.13
4 - سوره مباركه فاطر آيات 27 و 28
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماءً فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف الوانها و غرابيب سود. و من الناس و الدّوابّ و الأنعام مختلف الوانه كذلك إنّما يخشى اللَّهَ من عباده العلماء إنّ اللَّه عزيز غفور».
آيا نديدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد كه به وسيله آن ميوه‏هايى رنگارنگ (از زمين) بيرون آورديم و از كوه‏ها نيز (به لطف پروردگار) جاده‏هايى آفريده شده سفيد و سرخ و به رنگ‏هاى مختلف و گاه به رنگ كاملاً سياه. و از انسان‏ها و جنبندگان و چهارپايان انواعى با رنگ‏هاى مختلف؛ (آرى) حقيقت چنين است. از ميان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مى‏ترسند؛ خداوند توانا و آمرزنده است.
در اين آيه شريفه، هم از موضوع رنگ صحبت شده و هم رنگ‏هايى گوناگون بيان گرديده است. اينجا نيز سخن از اختلاف الوان است كه سرانجام سبب معرفت، مخصوصاً براى دانشمندان خداترس مى‏شود. البته درباره اختلاف رنگ‏ها تفسيرهاى گوناگون وجود دارد، از جمله اينكه مقصود، نعمت‏هاى مختلف با رنگ‏هاى گوناگون ظاهرى است؛ و شايد هم منظور، اختلاف در نوع رنگ‏ها، اعم از طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها باشد.
رنگ‏هاى مختلف كوه‏ها نيز خود مسئله‏اى شگفت است كه بر قدرت خداوند گواهى مى‏دهد. رنگ‏هاى گوناگون كوه‏ها علاوه بر زيبايى، براى پيدا كردن راه‏ها در پيچ و خمهاى كوهستان است. اين رنگ‏ها كه در آيه شريفه بيان شده، «بيض» و «حمر» و «غرابيب سود» مى‏باشند. در اين بين، «بيض» جمع «ابيض» به معنى سفيد، «حمر»، جمع «احمر» به معنى قرمز، «غرابيب» جمع «غربيب» به معنى سياه پر رنگ، و «سود» جمع «اسود» به معنى سياه است. پشت سر هم قرار گرفتن غرابيب و سود، تأكيدى بر سياهى شديد بعضى از جاده‏هاى كوهستانى است. البته احتمال ديگرى نيز در بحث مربوط به اختلاف رنگ‏هاى كوه‏ها وجود دارد. شايد مقصود، خود كوه‏ها باشد كه مانند خطوط و جاده‏هايى بر روى زمين قرار گرفته‏اند.14
به جز اين مسايل، خواص ويژه سنگ و خاك كوه‏هاى مختلف كه رنگشان نيز متفاوت است در زمين‏شناسى جايگاهى خاص دارد. در آيه مورد بحث، سه بار كلمه الوان تكرار مى‏شود و در اين سه مرتبه، سه گروه از موجودات نيز مطرح مى‏گردند. در آغاز سخن از ثمرات و ميوه‏هاست، سپس كوه‏ها، و بالاخره انسان‏ها، جنبندگان و حيوانات بيان مى‏شوند. درباره انسان‏ها و اختلاف رنگ‏شان توجه به يك نكته جالب است و آن، اينكه «گذشته از چهره ظاهرى، رنگ‏هاى باطنى، و خلق و خوى آنها و صفات و ويژگى‏هاى آنان و استعداد و ذوق‏هاى‏شان، كاملاً متنوع و مختلف است، تا مجموعاً يك واحد منسجم با تمام نيازمندى‏ها را به وجود آورد.»15
درباره اختلاف تفسير پيرامون اختلاف الوان، «الميزان»، به دليل وجود رنگ‏هاى بيض و حمر، در بحث كوه‏ها، اختلاف رنگ‏هاى ظاهرى را تأييد مى‏كند نه تفاوت طعم و خاصيت و نوع آنها؛ در آنجا آمده است: «در كوه‏ها، اختلاف انواع نيست، تنها اختلاف الوان است».16 البته به نظر مى‏رسد اين بيان تفسيرى در برگيرنده تمام وجوه حكمت‏هاى آفرينش كوه‏ها نيست زيرا آنها نيز همگام با تفاوت رنگ‏هايشان خواصى مختلف از خود بروز مى‏دهند.
«الدّر المنثور» نيز با بيان روايات به اختلافات پيرامون تفسير كوه‏هاى رنگارنگ مى‏پردازد. در آنجا علاوه بر بحث‏هاى مطرح شده، اختلاف و گوناگونى مردم در ترس از خدا نيز بيان مى‏گردد و پس از تفسيرهاى گوناگون درباره رنگ‏ها چنين آمده است: «يختلف النّاس فى خشية اللَّه كذلك»17 يعنى بحث خشيت از خداوند به نوعى با معانى رنگ و اختلاف آن گره مى‏خورد.

شرح و تفسير «صبغة» در آيات:

آيه 138 سوره مباركه بقره به صبغة مى‏پردازد.
«صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة و نحن له عابدون»
«رنگ خدايى (بپذيريد: رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟ و ما تنها او را عبادت مى‏كنيم.»
به راستى چرا خداوند رنگ را به خود نسبت مى‏دهد؟ چنان كه در آيه 35 سوره مباركه نور نيز نور به خدا نسبت داده مى‏شود. آيا ممكن است در اين آيات نيز بتوان به ارتباط بين نور و رنگ پرداخت؟
پاسخ به اين سؤال دقت و اظهار نظر مفسّران را مى‏طلبد.
در معناى «صبغة» از نظر عقلى و غير حسى اختلاف نظر است، گرچه ديدگاه‏هاى گوناگون، قابل جمع‏اند؛ چنان كه در ترجمه، ايمان، توحيد و اسلام كه هر كدام جداگانه مى‏توانند مصداقى مستقل براى صبغة باشند، همراه هم و پيوسته به يكديگر آمده‏اند.
براى فهميدن معناى دقيق‏تر صبغة سراغ كتاب لغت مى‏رويم. در مفردات آمده است: «الصّبغ: المصبوغ»18 صبغ به عنوان اسم مفعول، يعنى رنگ شده، است؛ آن‏گاه، راغب، صبغة را عاملى متمايز كننده بين انسان و حيوان مى‏شمارد و آن را فطرتى الهى مى‏داند.19 لسان العرب نيز مانند اين معنى و همچنين مواردى ديگر را بيان مى‏كند، از جمله مى‏گويد صبغة اللَّه به معنى دين خدا و فطرت خدايى است و نيز الصبغ يعنى فرو رفتن در چيزى سيال مانند آب؛ از طرفى در كلام عرب به تغيير نيز صبغ گفته مى‏شود مثلاً صبغ الثوب به معنى تغيير حالت لباس به دليل تغيير رنگ آن مى‏باشد.20
درباره «صبغة» ماجرايى در بعضى تفاسير نقل شده است از جمله «فرّاء مى‏گويد:
«اين تعبير به اين جهت است كه بعضى از نصارى، نوزادان خود را در آب مخصوص كه معموديه ناميده مى‏شد، فرو مى‏بردند و اين عمل را تطهير آن نوزاد مى‏دانستند. در اين آيه نظر به اين نكته است كه رنگ‏آميزى خدا كه همان فطرت پاك است، تطهير شماست نه آن تطهيرى كه آنها گمان مى‏كنند.»21
امام صادق‏عليه السلام نيز مى‏فرمايند: «اتبعوا صبغة اللَّه يعنى از اسلام كه مقتضاى فطرت الهى است پيروى كنيد.»22 براى تفسير صبغة در اين آيه شريفه مواردى از قبيل رنگ، وحدت، عظمت، پاكى، پرهيزكارى، عدالت و مساوات، برادرى و برابرى، توحيد، اخلاص و بالاخره رنگ بى رنگى و حذف همه رنگ‏ها به عنوان رنگ نهايى نيز بيان شده است.23
در روايات اهل سنّت نمونه‏هايى وجود دارد كه تعبير صبغة تا اندازه‏اى، مادى و فيزيكى مى‏شود. مثلاً از ابن عباس نقل شده است كه «رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: بنى اسرائيل به موسى‏عليه السلام گفتند آيا خدا تو را رنگ مى‏كند؟ گفت: پروا كنيد از خداوند، پس پروردگارش به او نداد داد؛ اى موسى! از تو مى‏پرسند كه آيا پروردگارت تو را رنگ مى‏كند؟ بگو: آرى، من با رنگ‏هاى قرمز، سفيد و سياه رنگ مى‏شوم و همه رنگ‏ها در رنگ من است. و خداوند بر پيامبرش نازل كرد: صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة»24
و يا ابن ابى نجّار در تاريخ بغداد از ابن عباس نقل مى‏كند كه منظور از صبغة اللَّه رنگ سفيد است.25 اين روايت مى‏تواند با قوانين علمى بيان شده درباره نور و رنگ تطبيق يابد هر چند اطمينان يافتن درباره صحت روايت بحث ديگرى است.
در كافى معناى ديگرى براى صبغة بيان شده است. بنا به روايتى، رنگ خدايى، رنگ ولايت است كه به مؤمنين داده مى‏شود. علامه طباطبائى‏رحمه الله اين معنى را به دست آمده از باطن آيه مى‏داند.26
همان‏طور كه از مجموع بحث‏ها برمى‏آيد موضوع بحث در قرآن هم جنبه‏هاى حسى دارد و هم مفاهيم معنوى را القاء مى‏نمايد كه البته در اين صورت نيز دست‏كم در مقام تشبيه، علم به خواص ظاهرى و محسوس رنگ‏ها، درك معانى باطنى را هموارتر مى‏نمايد. تاكنون رنگ در شكل كلى خود با واژه‏هاى لون و صبغة مورد بررسى قرار گرفت. به يارى خداوند در مجالى ديگر رنگ‏ها را به صورت تفكيكى مورد دقت قرار مى‏دهيم.


پی نوشت‌ها:

1 - ر.ك. لوشر، ماكس، روانشناسى رنگ‏ها، ترجمه ويدا ابى زاده، چاپ پانزدهم، انتشارات درسا، 20 1379.
2 - ر.ك. خير انديش، رسول، و شايگان، سياوش، ريشه‏يابى نام و پرچم كشورها، چاپ اول، انتشارات كوير. 115-16 1370.
3 - اصفهانى، راغب، مفردات، 751.
4 - ابن منظور، محمد ابن مكرم، لسان العرب، نرم‏افزار نور 2، بى تا، ج 393 13.
5 - طباطبايى، غلامرضا، فصلى در نور و رنگ، /38 و نيز يوجين، هشت و آلفرد، زاياك، نور شناخت، 58.
6 - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، 176 11.
7 - طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان، 317 12.
8 - همان.
9 - ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، 39 / 13.
10 - پاك‏نژاد، رضا، اولين دانشگاه و آخرين پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، 178/5.
11 - مكارم شيرازى، ناصر، نمونه، 301-302/11.
12 - همان، 395/16.
13 - همان.
14 - همان، 243/18.
15 - همان، 246.
16 - طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان، 58/17.
17 - السيوطى، جلال‏الدين عبدالرحمن، الدر المنثور، 249/5.
18 - اصفهانى، راغب، مفردات، 475.
19 - همان.
20 - ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، 437-438/8.
21 - طبرسى، فضل بن الحسن، مجمع‏البيان، 79/2.
22 - همان.
23 - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، 473-474/1.
24 - السيوطى، جلال‏الدين عبدالرحمن، الدر المنثور، 141/1.
25 - همان.
26 - طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان، 475/1.

مقالات مشابه

رنگ از منظر قرآن، حدیث و روان شناسی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهعلی شریفی

اعجاز رنگ ها در قرآن

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهمهدی رستم‌نژاد, مهدی نوید

الأخضر فی القرآن الکریم

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهعبدالمنعم الهاشمی

رنگ سفید از منظر قرآن و روانشناسی

نام نشریهعلوم و معارف قرآن کریم

نام نویسندهعلی شریفی, مجید جوکار

روان شناسی رنگ ها در قرآن و حدیث

نام نشریهحدیث اندیشه

نام نویسندها. پهلوان حسین

روانشناسي رنگ ها و قرآن کريم

نام نشریهمجموعه مقالات قرآن و علم

نام نویسندهاکرم پهلوان حسین

نگاهي به رنگ‏ها در قرآن

نام نویسندهمحمد اصغری‌نژاد

پژوهشى پيرامون رنگ در اسلام

نام نویسندهمحمد اصغری‌نژاد